Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-05-04@16:32:13 GMT

ملاقات با هوو در بازداشتگاه

تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۳۰۹۴۸

باورم نمی شد، حیرت زده و با چشمانی نگران به نوجوان 15ساله ای می نگریستم که همسرم را بابا صدا می کرد و زن دیگری نیز قربان صدقه شوهرم می رفت که ...

به گزارش خراسان، زن 40 ساله در حالی که به میلیون ها تومان وجه نقد درون کیفش خیره شده بود و اشک هایش بر سنگ فرش های اتاق دایره مددکاری اجتماعی کلانتری می چکید، درباره سرگذشت خود به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) گفت: 22 سال قبل خاله ام واسطه خواستگاری جوانی از من شد که پادوی یک مغازه فرش فروشی بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی او را در شب خواستگاری دیدم مهرش در قلبم لانه کردواین گونه بود که با تعریف و تمجیدهای خاله ام با « محمود» ازدواج کردم. زندگی مشترک ما درحالی با شور وشوقی عاشقانه آغاز شد که هیچ گاه کاستی ها و کمبودهای زندگی را احساس نکردم .

او مردی ایده آل بود و من هم برای سعادت و خوشبختی خانواده ام تلاش می کردم . یک پسر و یک دختر حاصل ازدواج مان بود و من در رویاهای شیرین زندگی غرق بودم اما پنج سال بعد از شروع این زندگی مشترک آرام آرام احساس می کردم همسرم بی حوصله و بی تفاوت شده است . گویا مانند گذشته در ساعاتی که کنار من می گذراند خیلی خوشحال به نظر نمی رسید .

گاهی از قصه های ازدواج مجدد برخی از افراد سخن می گفت که زندگی خوبی دارند اما هربار با برخوردهای تند من روبه رو می شد که زندگی دیگران ربطی به ما ندارد. خلاصه در همین روزها محمود با کلی قرض و وام یک باب مغازه در مرکز شهر خرید و خودش به تجارت فرش پرداخت . حالا دیگر زندگی ما هر روز بهتر می شد اما از غیبت های زیاد همسرم آزرده خاطر می شدم .

او به بهانه کار و کاسبی حتی بیشتر شب ها را در محل کارش می گذراند یا به خاطر خرید و فروش و تجارت به شهرهای مختلف کشور می رفت و من و فرزندانم را تنها می گذاشت. با این حال هیچ گاه به او اعتراض نمی کردم چرا که معتقد بودم همسرم برای رفاه و آسایش ما تلاش می کند. از سوی دیگر نیز شرایط کاری او موجب می شد امور مربوط به کارش را در شهرهای دیگر انجام دهد . حالا دیگر اوضاع مالی خوبی داشتیم و من هم با همه وجودم تلاش می کردم تا همسرم کمبودی نداشته باشد .

روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که با شیوع کرونا بسیاری از فروشگاه ها تعطیل شدند و خریدهای مردم به دلیل اوضاع اقتصادی کشور کمتر شد. این در حالی بود که همسرم خریدهای زیادی را انجام می داد و در قبال آن چک پرداخت می کرد ولی اوضاع آن گونه پیش نرفت که همسرم پیش بینی کرده بود، به همین دلیل چک هایش یکی پس از دیگری برگشت می خورد و او در یک مخمصه خودساخته گرفتار شده بود.

دراین شرایط باید به کمک همسرم می رفتم .

همه طلاهایم را فروختم و به همراه پس اندازهایم به طلبکارانش دادم اما بدهکاری های همسرم خیلی بیشتر بود تا این که روزی متوجه شدم یکی از طلبکاران حکم جلب همسرم را گرفته و او توسط ماموران کلانتری امام رضا(ع) مشهد بازداشت شده است تا رضایت شاکی را بگیرد. وحشت زده و نگران خودم را به کلانتری رساندم و وقتی زنجیرهای گره خورده بر پاهای محمود را دیدم دنیا دورسرم چرخید.

نمی توانستم این صحنه را تحمل کنم و به او قول دادم تا صبح همه مبلغ بدهکاری اش را تهیه کنم و بلافاصله از کلانتری بیرون آمدم . شبانه به سراغ پدرم رفتم. گوشواره های دخترم را فروختم و از هر دوست و آشنایی پول قرض کردم و بالاخره تا صبح ده ها میلیون تومان بدهکاری همسرم را درون کیفم ریختم و شادمان به طرف کلانتری رفتم اما دژبان کلانتری اجازه ورود نمی داد و می گفت هربازداشتی فقط یک ملاقات کننده دارد .

به او می گفتم من همسر یکی از بازداشتی ها هستم و در این ساعت بامداد کسی به ملاقات او نرفته است، خلاصه با توصیه افسر نگهبان اجازه ورود گرفتم اما آن چه را می دیدم باورم نمی شد . محمود دست بند به دست به دیوار تکیه زده بود و زن جوانی به همراه پسری 15ساله در کنارش بودند. آن پسر همسرم را بابا صدا می کرد و زن جوان هم قربان صدقه اش می رفت. وقتی در یک لحظه چشم محمود به من افتاد دست و پایش را گم کرد . او در حالی که از خجالت سرش را پایین انداخته بود ملتمسانه گفت تورا به خدا مرا ببخش . این اشتباه را هفت سال قبل مرتکب شدم و حالا ...

کیف پول از دستان یخ زده ام آویزان بود و نمی دانستم چه تصمیمی بگیرم چرا که محمود را از صمیم قلب دوست داشتم و...

با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ شریفی (رئیس کلانتری امام رضا(ع) ) بررسی های روان شناختی و مشاوره ای درباره این ماجرا آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: تابناک

کلیدواژه: آلودگی هوا بودجه 1401 مذاکرات وین شب یلدا گوهر عشقی ایام فاطمیه ملاقات هوو بازداشتگاه آلودگی هوا بودجه 1401 مذاکرات وین شب یلدا گوهر عشقی ایام فاطمیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۳۰۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مرد بدهکار از من فیلم سیاه گرفت تا شکایت نکنم

یک سال قبل زنی به نام مریم با مراجعه به پلیس آگاهی از مردی به نام محمود به اتهام تعرض شکایت کرد.

وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: چند سالی است که در کارگاهی که دارم، مشغول کار هستم. یک سال قبل مردی به نام محمود با من همکار شد. از آنجا که به ظاهر مرد موجهی بود به او اعتماد کردم و یک روز سر صحبت را با من باز کرد و گفت سال قبل خانه‌ای را با ۱۰۰ میلیون تومان ودیعه رهن کرده ام و حالا صاحبخانه گفته که باید ۲۰۰ میلیون تومان دیگر به او پرداخت کنم تا قرارداد اجاره را تمدید کند. به من گفت اگر نتوانم پول را پرداخت کنم حتماً زندگی‌ام به هم می‌ریزد، چون با پولی که دارم نمی‌توانم خانه‌ای اجاره کنم.

 محمود آن روز به قدری مظلومانه فریبم داد که دلم برایش سوخت و بدون مشورت و هماهنگی با همسرم ۲۰۰ میلیون تومان به او قرض دادم و قرار شد ظرف ۳ ماه وام بگیرد و پولم را پس بدهد. بعد از آن، پیش خودم فکر می‌کردم که توانستم کار ثوابی انجام دهم و زندگی یک زوج را از نابودی نجات دهم. اما یک ماه بعد محمود به بهانه اینکه حقوقش پایین است از کارگاه من رفت، اما به من گفت که بزودی وامم جور می‌شود و پول را پس می‌دهم.

۳ ماه از این ماجرا گذشت، اما نه از محمود خبری شد و نه از پس دادن پول. چندباری با تلفنش تماس گرفتم، اما جواب نداد تا اینکه به سختی توانستم او را پیدا کنم. برایش توضیح دادم که پول را بدون اطلاع همسرم به او داده بودم و اگر متوجه شود زندگی‌ام خراب می‌شود. محمود هم عذرخواهی کرد و گفت که فردا به کارگاهی که کار می‌کند بروم تا پولم را پس بدهد. من هم بعد از پایان کارم به کارگاهی که گفته بود، رفتم. خودش در آنجا تنها بود بعد برایم آبمیوه‌ای آورد که به محض خوردن از هوش رفتم. چند ساعت بعد که به هوش آمدم متوجه شدم او به من تعرض کرده و فیلم سیاه از من گرفته است. وقتی اعتراض کردم با لحنی تهدیدآمیز گفت فیلم پیش من محفوظ است و اگر در این باره با کسی حرف نزنی و سراغ پولت را نگیری فیلم را کسی نمی‌بیند، اما من تصمیم گرفتم شکایت کنم. پس از اظهارات شاکی مأموران به ردیابی متهم پرداختند و وی را در همان کارگاهی که کار می‌کرد بازداشت کردند. او بعد از انتقال به پلیس آگاهی منکر تعرض شد و اظهارات مریم را دروغ خواند.

در دادگاه چه گذشت

با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای این جلسه شاکی با تشریح ماجرای تعرض، فیلم سیاه و بدهی ۲۰۰ میلیونی از قضات درخواست اشد مجازات برای متهم کرد.

سپس متهم به جایگاه رفت و با رد اتهامش به قضات گفت: وقتی در کارگاه این زن مشغول به کار شدم او از همان ابتدا خودش را به من نزدیک کرد مدام از همسرش گلایه می‌کرد و از من خواست تا باهم صمیمی شویم. موضوع بدهی ۲۰۰ میلیون تومانی هم ربطی به رابطه من و او نداشت و نمی‌دانم که چرا این دو مسأله را به هم ربط داده است. من اتهام آزار و اذیت و تعرض را قبول ندارم.

پس از اظهارات متهم، قضات ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور رأی وارد شور شدند.

روزنامه ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • ‏فیلم/ ملاقات وزرای خارجه ایران و مصر ‌در گامبیا
  • کشف دو خودروی سرقتی در سمنان
  • کشف دو خودروی سرقتی در شاهرود/ تویوتای میلیاردی به صاحبش بازگشت
  • مرد بدهکار از من فیلم سیاه گرفت تا شکایت نکنم
  • ۱۳ زندانی به صورت الکترونیکی با رئیس کل دادگستری استان لرستان ملاقات کردند
  • واکنش حماس به شهادت ۲ فلسطینی در بازداشتگاه‌ و اقدام ترکیه در قطع روابط تجاری با رژیم صهیونیستی
  • عکس| ملاقات نکونام با جانشین خطیر و پیشکسوتان استقلال
  • سرقت ۱۵ هزار دلار توسط سرایدار خانه
  • ماجرای تیراندازی، دکتر قلابی را رسوا کرد
  • ملاقات آی شو اسپید با ری میستریو و گرفتن ماسک ویژه از اسطوره WWE / فیلم